عصر نویسنده

من نه روزم، نه شب، من می‌خواهم عصر باشم تا آدم‌ها در من عصرانه بخورند

عصر نویسنده

من نه روزم، نه شب، من می‌خواهم عصر باشم تا آدم‌ها در من عصرانه بخورند

عصر نویسنده
آخرین نظرات
به مناسبت دهه کرامت و بزرگداشت بهترین و برترین دختر عالم هستی
حضرت کریمه بانو، فاطمه معصومه علیهاسلام
دختر که باشی
دختر که باشی گیسوانت رود جاریست
قلب درون سینه‎ات هم یک قناریست
دختر که باشی دست تو یعنی نوازش
دختر که باشی شانه هایت استواریست
دختر که باشی گاه می‎خندی و گاهی
آب و هوای چشمهات ابری بهاریست
دختر پر از شور است شیرین است دختر
دختر همیشه آن کسی که دوست داریست
دنیا بدون او سیاه و سرد و گنگ است
خانه بدون او پر از حس نداریست
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۳۲
ز.نجف زاده

بادبادک بازدر یک روز سرد ابری زمستان 1975 در دوازده سالگی شخصیتم شکل گرفت. دقیقا آن لحظه یادم مانده؛ پشت چینه مخروبه‎ای دولا شده بودم و کوچه کنار نهر یخزده را دید می‎زدم. سالها از این ماجرا می‎گذرد، اما زندگی به من آموخته است آنچه درباره از یاد بردن گذشته‎ها می‎گویند درست نیست. چون گذشته با سماجت راه خود را باز میکند. حالا که به گذشته برمی‎گردم، می‎بینم تمام این بیست و شش سال به همان کوچه متروک سرک کشیده‎ام.

یکی از روزهای تابستان گذشته دوستم رحیم خان از پاکستان تلفن کرد. از من خواست به دیدنش بروم. گوشی در دست توی آشپزخانه بودم و می‎دانستم که فقط رحیم خان پشت خط نیست. این گذشته‎ام بود. با گناه‎هایی که کفاره‎اش را نداده‎ام.

 

کتاب "بادبادک باز"

نوشته خالد حسینی

ترجمه مهدی غبرائی

انتشارات مروارید

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۴ ، ۲۳:۲۰
ز.نجف زاده

داستان 6 کلمه ایفروشی

کفش بچه، هرگز پوشیده نشده.

اثر همینگوی

(میگویند همینگوی این داستان را در یک کافه، زمانی نوشت که رفیقش با او شرط بسته بود نمی شود با 6 کلمه داستان نوشت.)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۷
ز.نجف زاده

پیرنگپیرنگ حوادث را در داستان آن چنان تنظیم و ترکیب می‌کند که در نظر خواننده منطقی و قانع‌کننده باشد. به همین دلیل پیرنگ تنها ترتیب و توالی حوادث نیست بلکه مجموعه‌ای نظام‌یافته از حوادث یا وقایع است.

 پیرنگ، نقشه، طرح یا الگوی حوادث در داستان است. شرح فشرده و منجر وقایعی که برای اشخاص داستان اتفاق می‌افتد. حلقه‌های پیوسته رشته حوادثی است که نویسنده انتخاب می‌کند و به یاری آن خواننده را به جایی که مدنظرش است هدایت می‌کند. پیرنگ چون و چرایی حوادث را در داستان نشان می‌دهد.

 به عبارت دیگر پیرنگ حوادث را در داستان آن چنان تنظیم و ترکیب می‌کند که در نظر خواننده منطقی و قانع‌کننده باشد. به همین دلیل پیرنگ تنها ترتیب و توالی حوادث نیست بلکه مجموعه‌ای نظام‌یافته از حوادث یا وقایع است. در حقیقت پیرنگ نقل حوادث با تکیه بر روابط علت و معلولی است. پیرنگ وابستگی موجود میان حوادث داستان را به طور عقلانی تنظیم می‌کند و ضابطه‌ای است که بر اساس آن نویسنده وقایع را نظم می‌دهد.

 داستان هر چه باشد، حتی اگر نقل ساده ی ماجرایی باشد باید طرح و نقشه ی منظمی داشته باشد تا بر اساس آن به نگارش در‌آید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۰۲:۰۳
ز.نجف زاده

ایدهممکن است با دیدن یک صحنه تصادف ، یک گفتگوی پر حرارت ، غروب آفتاب ، دزدی در حال فرار یا حرکت یک ماشین و یا گاهی باداشتن حسی عجیب نسبت به یک امر ، فکری در ذهن شما شکل گیرد . این فکر که اگر می شد این صحنه یا تجربه را به داستان یا فیلم تبدیل کرد ، عجب فیلم جذابی می شد. هرگز فراموش نکنید  این می تواند  سرچشمه ای برای نوشتن یک ایده باشد.

نویسنده از کجا شروع می کند؟

پیش از آنکه حتی بتوانید خود را آماده نوشتن کنید  باید موضوعی معین ، یعنی یک شخصیت و یک ماجرا داشته باشید. پیدا کردن ایده آنقدر هم که تصور می کنید  مشکل نیست  وتازه اینکه از کجا موضوع را شروع کنید، چندان اهمیتی ندارد.

بعضی ها ترجیح می دهند  با یک شخصیت شروع کنند ، حال آنکه برخی دیگر  از یک حادثه  یا یک مکان آغاز می کنند وعده ای هم با یک مکالمه یا توصیف یک موقعیت خاص.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۹:۳۶
ز.نجف زاده

 ۱- با فراغ بال بنویسید. کسی که به بانک بدهکار است و یا توی جیبش شپش قاب می اندازد امروز نویسنده خوبی نخواهد شد. لااقل در دوران حیاتش کسی او را جدی نمیگیرد. پس سعی کنید در دنیای سرمایه داری حداقل خرج خورد و خوراک خود را تامین کنید و بعد نویسنده شود.

۲- اوائل کار با قلم و کاغذ بنویسید. اشکالی ندارد. میدانم خیلیها دوست دارند با استفاده از یک ماشین تحریر -استایل- ژست نویسندگی بگیرید. شاید خودتان بپسندید اما مخ دیگران را سفره میکنید. بهتراست زمانی از ماشین تحریر استفاده کنید که یادگرفتید با چه کلمات. جملات و تکنیکهایی احساسات مورد نظرتان را در داستان پیاده سازی کنید.

۳- پای غریبه ها را تنها زمانی به داستان بازکنید که مخاطب غافلگیر شود نه اینکه احساس کند سرکار گذاشته شده.

۴- به وجود و نقش همه کارکترهای داستان فکر کنید حتی به کسی که تنها یک لیوان اب برای قهرمان میاورد. به این فکر کنید که چرا قهرمان خودش نرفته آب بخورد. چرا آن کارکتر سیاهی لشکر باید برایش یک لیوان آب بیاورد.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۶:۵۰
ز.نجف زاده

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۱
ز.نجف زاده