نقد ادبی روانکاوانه، (یا وقتی عقده های روانی نقد می شوند)
گونه ای از نقد ادبی است که در آن روش ها، مفاهیم، نظریه ها و فرم های به کار رفته متأثر از سنت روانکاوی است که توسط پدر روان شناسی مدرن فروید بنا نهاده شد. از همان نخستین روزهای پیدایش روانکاوی، خوانش روانکاوانه نیز در محافل ادبی مغرب زمین رایج شد و اکنون از یکی رویکردها و روش های اصلی نقد ادبی محسوب می شود. در این شیوه از نقد ادبی به متن به مثابه یک رویا می نگرند و منتقد به تاویل آن می پردازد تا به لایه های نهفته آن پی ببرد. به نقد ادبی روانکاوانه ، نقد روانشناختی نیز می گویند.
این شیوه نقد میتواند سرنخهای بسیاری را برای فهمیدن و حل مسائل و معماهای یک اثر در اختیارمان قرار دهد و ابزاری دقیق و کامل برای خواندن کلماتی باشد که در اثر نوشته نشده و مدّ نظر نویسنده بوده است.