مایو بینچجی (نویسنده رمان «کلاس بعدازظهر» و «عروسی نقره ای» و«خدایا تو آن جایی؟ من مارگارت هستم!»)
به هیچ کس اجازه ندهید نا امیدتان کند.
سوزان فیشر استیپلز (نویسنده رمان «شهربانو»)
یاد بگیرید ذوق و قریحهی خودتان را بشناسید و آن را بالفعل کنید. نگاه کنید که چطور وقتی دارید حرف می زنید یکدفعه در ذهنتان دنبال کلمهی خاصی میگردید و آن قدر من و من میکنید تا به یادتان بیاد! همین طور، دنبال یافتن استعدادتان باشید؛ یعنی بگردید تا بفهمید در کدام زمینه در رشته های ادبی ذوق دارید بعد برای بالفعل کردن این ذوق و استعداد سخت کار کنید.
نورا رابرتز (نویسنده رمان «آسمان و زمین»)
اولین اصل در نویسندگی این است که چیزی را بنویسید که دلتان می خواهد آن را بخوانید و لذت ببرید، اگر چیزی که می نویسید برای خودتان جالب نباشد و سرگرمتان نکند قطعاً برای هیچ کس دیگر جالب و سرگرم کننده نیست.
باربارا همبلی (نویسنده ی رمان «شیکاگو 2000»)
از بازنویسی یا به عبارت دیگر «دوباره نوشتن» نترسید کارتان را به کسی که به قضاوتش اعتماد دارید بسپارید تا بخواند؛ سپس بپرسید که او را تحت تأثیر قرار میدهد یا نه.
توصیه دیگر من این است که چیزهایی که می نویسید، راجع به زندگی آدمهای دور و برتان باشد. وقتتان را صرف ساختن دنیای کاملاً خالی و پوچ یا تاریخ ها فراموش شده نکنید.
جوانا ترولوپ (نویسنده رمان «بچه مردم» و «بهترین دوستان»)
قدرت مشاهدهی خودتان را از دنیای دوروبر، تقویت کنید. یاد بگیرید درست ببینید و چیزهایی را ببنید که دیگران نمیبیند؛ ضمناً این را هم بدانید که برای نویسنده شدن هیچ گاه دیر نیست.
بیلی لتز (نویسنده رمان « و آنجا که دل گرفتار است»)
نوشتن را بیوقفه ادامه دهید، به نشست ها و سمینارهای نویسندگان بروید. اصلاً حدسش را نمی توانید بزنید که ممکن است در آنجا با چه کسانی آشنا شوید و چه چیزهایی یاد بگیرید شاید این کار روش خیلی خوبی برای پیدا کردن ناشر هم باشد.
لوریس لوری (نویسنده رمان «این دوروبرها می بینمت سام»)
من همیشه به نویسندگان جوان توصیه می کنم خوب خواندن بهترین و شاید تنها راه برای خوب نوشتن است.
سایمون زلیچ (نویسنده رمان «اعترافات جک استراو»)
میخواهید نویسندهی موفقی شوید؟ بخوانید! با بقیه نویسندگان و همین طور با کتابخوان های حرفه ای دوستی برقرار کنید و از آن ها بپرسید چه کتابهایی می خوانند بگذارید تحت تأثیر کتابهایی که می خوانید قرار بگیرند و با هر تأثیر پیشرفت کنید.
یک راه خوب برای پیش رفت کردن دریافتن سبک و صدای خاص خودتان نوشتن یادداشتهای روزانه است من بیست و پنج سال است که این کار را انجام می دهم و حال با نگاه کردن به سبک آن یادداشتها می فهمم در هر مقطع چه کتابی خوانده ام اما آهسته آهسته شروع کردم به نوشتن شیوهای که کاملاً مال خودم بود و این کار بدون شک قصه هایم را دقیق تر و هشیارانه تر کرده باشم .
این هم آخرین نکته: نویسنده کسی نیست که کتاب چاپ می کند، کسی است که همیشه می نویسید.
فای کلرمن (نویسنده رمان هایی «شیر و عسل» «مزاحم»)
به نویسندگان و علاقمندان می گویم: بنویسید! بنویسید! بنویسید! همان طور که می گویم بخوانید! بخوانید! بخوانید!
نه فقط کتاب های داستانی را بلکه کتاب غیرداستانی هم بخوانید هیچ وقت نمی شود به قدر کافی معلومات کسب کرد بیرون از دنیای داستان، قصه های واقعی فراوانی وجود دارد کاش وقت برای خواندشان وجود داشت.
کریستوفر بالکی (نویسنده رمان «به خاطر سیگار، متشکرم»)
اوایل گزارش نویسی و مقاله نویسی را تجربه کنید، تأثیرش خیلی زیاد است زبان را خوب یاد بگیرید و چنان که استاد بزرگم ویلیام زینر همیشه می گفت: «هر کلمهی زایدی را که توانستید از متن حذف کنید، از خدا تشکر کنید.»
بث گاچیون (نویسنده «دختران امروزی»)
باید نکته مهمی به شما بگویم؛ اگر ذاتاً آدمی نیستید که بتواند مدت های طولانی در تنهایی به سر ببرید و تحمل بی پولی را هم ندارید آن وقت باید بدانید که نویسندگی، کاری نیست که به درد شما بخورد.
لوری هالس آندرس (نویسنده «بچه ی خجالتی» و «بگو خداحافظ»)
هر چیزی که به دستتان می رسد بخوانید. معلم های ادبیات و استادهای کلاس قصه نویسی تان، خیلی بیشتر از چیزی که فکر می کنید می دانند. از کسانی نباشید که فقط از نویسنده شدن حرف می زنند واقعاً نویسنده بشوید! عجله کنید چیزی بنویسید و هرگز مأیوس نشوید. هرگز! هرگز! هرگز!