عصر نویسنده

من نه روزم، نه شب، من می‌خواهم عصر باشم تا آدم‌ها در من عصرانه بخورند

عصر نویسنده

من نه روزم، نه شب، من می‌خواهم عصر باشم تا آدم‌ها در من عصرانه بخورند

عصر نویسنده
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آموزش داستان نویسی» ثبت شده است

Image result for ‫صحنه و صحنه پردازی در داستان‬‎زمینه ای است که اشخاص داستان نقش خود را در آن بازی می کنند. محل وقوع داستان را ظاهراً فقط به یاری توصیف ساده می توان به خواننده منتقل ساخت اما برای این کار شیوه های دیگری نیز وجود دارند که به یک اندازه مؤثر نیستند. بخش عمده توصیف لازم را می توان به یاری جمله های کوتاهی که با گفتگو یا حوادث درآمیخته باشند به انجام رساند. استفاده از گتفگوی اشخاص داستان، برای انتقال محیط، شیوه مناسب و مؤثری است، اما نویسنده باید جانب احتیاط را از دست ندهد و قیودی بر کار خویش اعمال کند.

برای انتقال محیط داستان سه راه وجود دارد:

وصف مستقیم یا ساده محیط؛

توصیف آمیخته به نقل گفتگو؛

توصیف به یاری گفتگو.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۱:۳۴
ز.نجف زاده

یک آبشخورِ نویسنده. به اهمیت مطالعه. شاید هم بیش‌تر…

***

سفر، دستِ کم دو حسن دارد. اول، احتمالِ برخورد با تجاربی جدید و دوم، پاره‌گی چرتِ عادت‌های روزمره. این دو حسنِ تضمین‌شده‌ی هر سفری هستند. فارغ از مبدا و مقصد و کیفیت…

باورم نمی‌شود که داستان‌نویسی اهلِ سفر نباشد. و اهل کافی نیست. من اسمش را دقیق‌تر می‌گویم. باورم نمی‌شود که داستان‌نویسی مرده‌ی سفر نباشد. و تا واعظِ غیرِمتعظ نباشم، بگذار همین حالا یکی-دو تکه از دفتر خاطراتم را به لطفِ کنترل+سی اضافه کنم:

خسته و کوفته رسیده‌ایم تهران. کم از ده روز و چهارهزار و پانصد کیلومتر راننده‌گی… با تصاویری که مطمئنم روزی در مغزم منفجر خواهند شد… تقریباً همه‌ی جاده‌هایی را که در این سفر پیمودیم، پیش‌تر رانده بوده‌ام. به جز تکه‌ی چابهار به جاسک، از بریده‌گی کنارک به بعد که می‌خورد در دلِ کویر و جایی بود که هیچ‌زمانی پایم به آن‌جا نرسیده بود. با این همه در هیچ‌کدام از تکه‌های مسیر، کسالتِ تکرار نداشتم. سفر، یعنی از میان بردنِ روزمره‌گی…

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۱۴
ز.نجف زاده