عصر نویسنده

من نه روزم، نه شب، من می‌خواهم عصر باشم تا آدم‌ها در من عصرانه بخورند

عصر نویسنده

من نه روزم، نه شب، من می‌خواهم عصر باشم تا آدم‌ها در من عصرانه بخورند

عصر نویسنده
آخرین نظرات

پیرنگ داستان

شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۳ ق.ظ

پیرنگپیرنگ حوادث را در داستان آن چنان تنظیم و ترکیب می‌کند که در نظر خواننده منطقی و قانع‌کننده باشد. به همین دلیل پیرنگ تنها ترتیب و توالی حوادث نیست بلکه مجموعه‌ای نظام‌یافته از حوادث یا وقایع است.

 پیرنگ، نقشه، طرح یا الگوی حوادث در داستان است. شرح فشرده و منجر وقایعی که برای اشخاص داستان اتفاق می‌افتد. حلقه‌های پیوسته رشته حوادثی است که نویسنده انتخاب می‌کند و به یاری آن خواننده را به جایی که مدنظرش است هدایت می‌کند. پیرنگ چون و چرایی حوادث را در داستان نشان می‌دهد.

 به عبارت دیگر پیرنگ حوادث را در داستان آن چنان تنظیم و ترکیب می‌کند که در نظر خواننده منطقی و قانع‌کننده باشد. به همین دلیل پیرنگ تنها ترتیب و توالی حوادث نیست بلکه مجموعه‌ای نظام‌یافته از حوادث یا وقایع است. در حقیقت پیرنگ نقل حوادث با تکیه بر روابط علت و معلولی است. پیرنگ وابستگی موجود میان حوادث داستان را به طور عقلانی تنظیم می‌کند و ضابطه‌ای است که بر اساس آن نویسنده وقایع را نظم می‌دهد.

 داستان هر چه باشد، حتی اگر نقل ساده ی ماجرایی باشد باید طرح و نقشه ی منظمی داشته باشد تا بر اساس آن به نگارش در‌آید.

تعریف پیرنگ

 نقشه و الگوی رویدادهای یک نمایش یا شعر یا اثر داستانی را که سازماندهی حادثه و شخصیت را به عهده می‌گیرد پیرنگ می‌گویند بدان صورت که حس کنجکاوی و تحریک خواننده یا بیننده را برانگیزد.

 ای.ام. فورستر تعریف ساده اما بسیار مفیدی از طرح (پیرنگ) به دست می‌دهد: داستان، روایت رویدادهایی است که در توالی زمانی منظم شده باشد. طرح نیز روایت رویدادهاست که در آن بر تصادف تأکید شده باشد.

 طبق تعریف فورستر بین داستان و پیرنگ تفاوت است از این سخن درمی‌یابیم که داستان نقل رشته‌ای از حوادث است که تنها بر طبق توالی زمانی، نظم و ترتیب یافته است در حالی که پیرنگ نقل حوادث با تکیه بر موجبیّت و روابط علی و معلولی است.

 تعبیر پیرنگ را به جای طرح (Plot) که در فنّ شعر ارسطو به کار رفته است، در ایران برای اولین بار محمدرضا شفیعی کدکنی پیشنهاد کرد و جمال میرصادقی آن را به کار برد. پیرنگ در واقع همان بیرنگ است. بیرنگ طرحی است که نقاشان به روی کاغذ می‌کشند و بعد آن را کامل می‌کنند یا طرح ساختمانی که معماران می‌ریزند و از روی آن ساختمان را بنا می‌کنند. خلاصه ی فشرده اما کامل و گویایی که شامل خط مسیر ماجراهاست و ما پس از دیدن یک فیلم یا نمایش یا مطالعه یک داستان برای دیگران بیان می‌کنیم، همان طرح داستان یا پیرنگ است، که حاصل دیده‌ها، شنیده‌ها، تجربه‌ها و یا تخیل آزاد افرادی است که ممکن است نویسنده هم نباشند.

 به گفته ی سامرست موام «پیرنگ به منزله ی خطی است که به توجه خواننده جهت می‌دهد و در داستان‌سرایی شاید مهمترین نکته باشد، زیرا با سمت‌دادن به همین توجه است که نویسنده، خواننده را صفحه به صفحه با خود می‌کشاند و حالت مورد نظر را در او ایجاد می‌کند.»

 هر چه پیرنگ فنی‌تر و دقیق‌تر باشد به همان نسبت می‌توان امیدوار بود که داستان مربوط به آن پرکشش‌تر و مؤثرتر خواهد بود.

 بنابراین هر چه پیرنگ فنی‌تر و دقیق‌تر باشد به همان نسبت می‌توان امیدوار بود که داستان مربوط به آن پرکشش‌تر و مؤثرتر خواهد بود.

انواع پیرنگ

 پیرنگ را به دو دسته «پیرنگ باز» و «پیرنگ بسته» تقسیم کرده‌اند.

 1- پیرنگ باز: پیرنگی که نظم طبیعی حوادث بر نظم ساختگی و قراردادی آن غلبه دارد. در این نوع داستانها اغلب گره‌گشایی[1] وجود ندارد. نویسنده در این نوع داستان‌ها می‌کوشد تا خود را در داستان پنهان کند تا داستان همانند زندگی، ملموس و بی‌طرفانه جلوه کند. «آنتوان چخوف یکی از نویسندگانی است که به نوشتن داستان با پیرنگ باز توجه داشته است.»

 2- پیرنگ بسته: پیرنگی است که از کیفیتی پیچیده و تودرتو و مختصات فنی نیرومند برخوردار باشد. «به عبارت دیگر نظم ساختگی حوادث بر نظم طبیعی آن بچربد.»

 این گونه پیرنگ‌ها اغلب در داستانهای اسرارآمیز و هیجان انگیز به کار گرفته می‌شود که گره‌گشایی و نتیجه‌گیری قطعی و محتومی دارد. «بیشتر داستانهای ادگار آلن پو واجد پیرنگی بسته است.»

 نتیجه گیری

 پس پیرنگ را می‌توان به عنوان راهنمای مهمی برای نویسنده و در عین حال نظم و ترتیب متشکلی برای خواننده دانست. چرا که پیرنگ برای نویسنده ضابطه ی عمده‌ای است برای انتخاب و مرتب‌کردن وقایع و در نظر خواننده نیز ساخت و وحدت داستان را فراهم می‌آورد.

 ساختمان پیرنگ بر اساس انگیزه ی وقایع صورت می‌گیرد و به همین دلیل حوادثی که در داستان رخ می‌دهد باید دلیل و انگیزه‌ای داشته باشد و به نتیجه‌ای منطقی منجر گردد.

 پی نوشت:

 [1]- گره‌گشایی، پی‌آمد موقعیت و وضعیت پیچیده یا نتیجه نهایی رشته حوادث است و نتیجه ی گشودن رازها و معماها و برطرف‌شدن سوء تفاهماست

 

 اکرم نعمت اللهی

 بخش ادبیات تبیان

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">