علم ریخت شناسی نخستین بار توسط ولادیمیر پراپ، مردم شناس روسی در حوزة مطالعات ادبی مطرح شد وی در اثر مشهور خویش ریخت شناسی قصه های پریان به بررسی داستان های پریان از دیدگاه ساختاری و ریخت شناسی پرداخت.
در ادبیات کلاسیک فارسی، ریخت شناسی را برابر نهادة هیأت شناسی دانسته اند؛ ناصر خسرو در جامع الحکمتین در مورد هیأت می گوید: «هیأت آن است که اشخاص بدان از یکدیگر جدا هستند. خاصه اندر مردم، با آن که به صورت همه یکی اند، به هیأت های مختلف که یافته اند، از یکدیگر جدایند.»
ساختار داستان شیخ صنعان
برای بررسی ساختار داستان شیخ صنعان نخست باید خلاصة داستان را در 30 بند ذکر کنیم:
بند اول: پیری بسیار زاهد و عابد و دارای مقامات و کرامات معنوی به نام شیخ صنعان که چهارصد مرید معتبر دارد، در کعبه معتکف است و چند شب پیوسته خواب می بیند که در روم است و در مقابل بتی سجده میکند.
بند دوم: شیخ حیران می شود و در می یابد که عقبه ای دشوار در راه او پدید آمده است که باید آن را پشت سرگذارد؛ پس با مریدان مشورت می کند و همراه هم به سرزمین روم می روند.
بند سوم: آن ها به روم می رسند و سراسر روم را می گردند،
بند چهارم: در روز آخر به منظری بلند بر می خورند که دختری ترسا بر آن نشسته است .چون شیخ به او می نگرد و دختر برقع از روی کنار می زند، شیخ بشدت عاشق وی می شود و دین و دل می بازد .آنچه از دعا و قرآن در خاطر دارد از یاد می برد.
بند پنجم: شیخ مقیم کوی ترسا می شود، به زاری و نیاز می پردازد و هر چه مریدان وی را پند میدهند، در او اثر نمی کند.
بند ششم: شیخ حدود یک ماه در آن جا مقیم می ماند و به زاری می پردازد تا اینکه دختر از عشق وی با خبر می شود.
بند هفتم: دختر ترسا در حالی که خود را به نادانی زده است از شیخ می پرسد که چرا در کوی ترسایان نشسته است و شیخ به دختر ابراز عشق می کند. دختر ترسا به وی طعنه می زند که پیری چون او باید به فکر کافور و کفن باشد، ولی شیخ اصرار می کند.
بند هشتم: دختر او را مورد آزمون قرار می دهد و شرط وصال را انجام دادن چهار کار قرار می دهد: سجده بر بت، قرآن سوزاندن، خمر نوشیدن و دست از ایمان شستن.
بند نهم: شیخ نوشیدن خمر را می پذیرد ولی از آن سه کار دیگر امتناع می کند.
بند دهم: دختر راستی او را در گرو دست شستن از ایمان می داند و شیخ اسلام را رها میکند و به دیر مغان می رود
بند یازدهم: مریدان ناله سر می دهند ولی شیخ بر کار خویش استوار است.
بند دوازدهم: در دیر شیخ از دست دختر جام می گیرد و مست می شود و می خواهد که دست در گردن یار کند ولی دختر می گوید که اگر در عشق استواری، باید چون زلفم قدم در کافری نهی. شیخ در اوج مستی و بیقراری اظهار آمادگی می کند که در پیش بت، قرآن بسوزاند و دختر به راستی شیخ در عشق اقرار می کند.
بند سیزدهم: خبر به ترسایان می رسد که شیخ کیش آنها را برگزیده و دین خویش رها کرده است.
بند چهاردهم: ترسایان، شیخ را به دیر می برند
بند پانزدهم: شیخ خرقة خویش می سوزاند و زنار می بندد و با اقرار به عظمت عشق از یار، وصال می طلبد .
بند شانزدهم: وقتی دختر از وی کابین میطلبد و او را سیم و زری نیست، میپذیرد که برایش یک سال خوکبانی کند.
بند هفدهم: مریدان از هدایت شیخ ناامید می شوند و تصمیم می گیرند به کعبه برگردند.
بند هجدهم: مریدی از مریدان شیخ، نزد وی می رود و از او می پرسد که بروند یا بمانند؟ شیخ به ایشان میگوید که شما عاشق نشدهاید، پس برگردید.
بند نوزدهم: مریدان با گریه و اندوه راه کعبه را در پیش می گیرند.
بند بیستم: مریدی از مریدان که هنگام سفر شیخ به روم در کعبه نبوده است وقتی که از اوضاع با خبر می شود، مریدان را مورد عتاب قرار می دهد که چرا شیخ خود را رها کرده و از او پیروی نکرده اند و به آنها می گوید که باید به روم برگردیم
بند بیست و یکم: مریدان با هم به روم برمی گردند و دور از شیخ معتکف می شوند وچهل شبانه روز بی خورد و خواب به نیایش و نیاز می پردازند تا خداوند شیخ آنها را نجات دهد.
بند بیست و دوم: پس از چهل شبانه روز دعای مریدان اجابت می شود و صبحگاه بادی مشکبار می وزد و آن مرید پاکباز در حالت کشف می بیند که پیامر(ص) تبسم کنان به سوی او می خرامد .مرید از جای می جهد و به پیامبر(ص) میگوید :ای نبی اللّه(ص) شیخ ما گمراه شده، او را راه نمای و پیامبر(ص) می فرماید: که در میان شیخ و حق از دیرگاه غباری بود که آن را از راه او برداشتیم.
بند بیست و سوم: مرید فریادی از شوق می زند و به یاران مژده می دهد و با هم به سوی شیخ می روند.
بند بیست و چهارم: شیخ را بیقرار می بینند که ناقوس مغان از گردن افکنده، زنار از کمر گسسته و کلاه گبرکان از سر انداخته و دل از ترسایی پرداخته است .او را در میان می گیرند ،حق را سپاس می گویند.
بند بیست و پنجم: شیخ غسل می کند و خرقه می پوشد و همراه مریدان راه کعبه پیش می گیرد.
بند بیست و ششم: دختر ترسا در خواب می بیند که آفتاب در کنارش افتاده و با او میگوید که از پی شیخت روان شو و مذهب او گیر. دختر آشفته از خواب بر می خیزد و نعره زنان و جامه دران در پی شیخ روان می شود.
بند بیست و هفتم: شیخ از درون دل به ماوقع آگاه می شود و مانند باد برمیگردد .مریدان به او طعنه می زنند و شیخ حال دختر را باز می گوید. همه با شیخ برمیگردند .
بند بیست و هشتم: دختر را برهنه پا و جامه دریده، چون مرده ای بر خاک می بینند. دختر چون شیخ را می بیند غش می کند.
بند بیست و نهم: شیخ از دیده بر او آب می افشاند و به هوش می آید. دختر از شیخ می خواهد که اسلام بر او عرضه کند. شیخ اسلام عرضه می کند و دختر مسلمان میشود.
بند سیام:.یاران در غلغله می افتند .دختر بی طاقت می شود؛ از شیخ عفو می طلبد، با وی وداع میکند و جان به جان آفرین تسلیم می کند.
بررسی ساختار داستان
این 30 قسمت کلی تمام ساختار داستان را در بر می گیرد، اما برای بررسی ساختار داستان باید آن را به سازه های جزئی تر و منظّم تری تقسیم کرد و سپس به مناسبات اجزا با یکدیگر و با کل داستان پرداخت. برای این منظور داستان شیخ صنعان به قسمت های ذیل تقسیم می شود:
- قهرمانان داستان و صفات آنها
- خویشکاریها
- انگیزشها
- بررسی کارکردهای31گانه ولادیمیر پروپ و کارکردهای داستان شیخ صنعان
- بررسی هفت شخصیت داستان شیخ صنعان بر اساس نظریهی ولادیمیر پروپ
- بررسی شش شخصیت داستان شیخ صنعان بر اساس نظریه گریماس
- روایت شناسی داستان شیخ صنعان بر اساس نظریه گریماس
- مربع معنایی داستان شیخ صنعان
- محور تنشی داستان شیخ صنعان
- تبدیل موقیعت دراماتیک به ساختار دراماتیک
- مکان
- زمان
- حرکت ها
قهرمانان داستان
به ترتیب عبارتند از:
شیخ صنعان، دختر ترسا، مریدان شیخ، مریدخاص شیخ، خورشید، پیامبر(ص)، ترسایان، خداوند و تقدیر، که از این میان شیخ صنعان و دختر ترسا، قهرمانان اصلی این حکایتند و دراصل، داستان به ماجرای گمراهی شیخ به دست دختر ترسا می پردازد و با هدایت دختر ترسا و برگشت مجدد شیخ به اسلام پایان می یابد.
صفات قهرمانان داستان
*شیخ صنعان
شیخ صنعان با این صفات معرفی می شود: پیر عهد خویش، جامع کمالات، پنجاه سال شیخ حرم است، چهارصد مرید صاحب کمال دارد ، اهل علم و عمل است، اهل کشف و اسرار است، نزدیک پنجاه حج به جای آورده است، عمری عمره گزارده است، نماز و روزة بی حد دارد، هیچ سنّتی را فروگذار نکرده است، اهل کرامات و مقامات معنوی است، نفسی شفا بخش دارد، مقتدای خلق در شادی و غم است .پس از دیدن دختر ترسا عاشقی حیران و دل از دست داده می شود و دین و ایمان خویش از دست می دهد، بر میان زنار می بندد و به لباس و روش ترسایان در می آید. درصحنة آخر هم فردی پشیمان است و دوباره شیخی معنوی می شود با چهره ای روحانی تر.
*دختر ترسا
دخترک ترسا با این صفات معرفی می شود: روحانی صفت، دارای معرفت در راه روح اللّه، بسیار زیبا، با ظاهری بسیار دل انگیز. چون شیخ به او اظهار عشق می کند دختر با ناز و کرشمه او را رد می کند و سپس او را مورد امتحان قرار می دهد .در قسمت آخر داستان هم که دختر متحول می شود با صفاتی چون دلداده، بی ناز و طرب، جامه دران، خاک بر سر، عاجز و سرگشته، عذرخواه، روی زرد، برهنه پای، چون مرده ای بر روی خاک توصیف می شود.
خویشکاری ها
خویشکاریها، عملها و عکس العملهای شخصیتهای داستان هستند که می توان آنها را با نشانههای عددی یا حروفی نشان داد تا بررسی ساختار داستان به صورتی عینی تر و علمی تر و در قالب فرمول قابل نشان دادن باشد. بدین صورت تفاوتها و تشابههای هر داستان با سایر داستانها بهتر نمایان شود. در اینجا تعدادی از خویشکاری های شخصیت های داستان شیخ صنعان با علائم خاصی(یعنی اعداد، حروف و...) نشان می دهیم.
ما در انتخاب این علائم از فرمول خاصی پیروی نمی کنیم.
علائم خویشکاری های صحنة آغازین:
شیخ خواب روم را می بیند =1
شیخ مسأله را با مریدان مطرح می کند = 2
شیخ با مریدان راهی روم می شوند * =
شیخ و مریدان، روم را می گردند /=
شیخ دختر ترسا را می بیند= 3
فرمول خویشکاری صحنه آغازین:
1، 2، *،/ ،3
انگیزش ها
منظور از انگیزش، دلایل و اهدافی است که موجب به وجود آمدن خویشکاری ها در قهرمانان داستان می شود. انگیزش ها به قصه صبغه ای کاملاً زنده و ممتاز می بخشد، اما با وجود این، انگیزشها جزء ناپایدارترین و بی ثبات ترین عناصر قصه هستند.
این انگیزشها در هر داستانی با داستان دیگر متفاوت است و نمی توان با تکیه بر آنها به ساختار یک نوع داستانی خاص پی برد .در داستان شیخ صنعان هر کدام از شخصیتها بر مبنای نیاز انگیزشی خاص به حرکت و عمل می پردازند .
انگیزه حرکت شیخ به روم: نیاز درونی پس از دیدن خواب
انگیزة مریدان از همراهی شیخ: اطاعت و احترام
انگیزة شیخ از ماندن در روم وانجام دادن کارهای مورد نظر دختر: عشق دختر ترسا و امید به وصال وی
انگیزه دختر در آزمایش شیخ: سنجش میزان صداقت شیخ
بررسی کارکرد های 31 گانه ولادیمیر پروپ و کارکردهای داستان شیخ صنعان
در اینجا به بررسی 31 کارکرد موجود در قصه های پریان ولادیمیر پروپ با کارکردهای موجود در داستان شیخ صنعان میپردازیم:
کارکردهای موجود در قصه های پریان ولادیمیر پروپ |
کارکردهای موجود در داستان شیخ صنعان |
1. یکی از اعضای خانواده از خانه غایب می شود. |
شیخ به سوی روم میرود؛ فقدان شیخ بین مریدانش. |
2. نوعی محرومیت «ممنوعیت» برای قهرمان پیش می آید. |
شیخ به دنبال خوابش به روم میرود اما با دیدن دختر ترسا عاشق میشود و همین عشق مانعی برای هدفش بوجود میآورد. |
3. محرومیت نقض می شود «زیر پا گذاشته می شود» . |
عاشق شدن بر دختر ترسا، هدفش(پیگیری خوابش) را زیر پا میگذارد. |
4. آدم شرور سعی در شناسایی دارد. |
دختر ترسا یک ماه دنبال شناخت شیخ است. |
5. آدم شرور درباره ی قربانی خود اطلاعات کسب می کند . |
دختر ترسا از شیخ میپرسد چرا در کوی ترسایان نشستهای؟ |
6. آدم شرور قربانی را فریب می دهد تا او یا اموالش را تصرف کند. |
دختر ترسا به بهانه وصال از شیخ میخواهد به جرگه ترسایان درآید. |
7. قربانی «قهرمان» فریب می خورد و بدون اطلاع به دشمن اش کمک می کند . |
|
8. الف : آدم شرور صدمه یا آسیبی به یکی از اعضای خانواده می رساند. |
الف. دختر ترسا شیخ را به کیش ترسایان می برد. ب. مریدخاص شیخ از اوضاع شیخ ناراحت است و قصد درست کردن اوضاع را دارد. |
9. فقدان برملا میشود. از قهرمان درخواستی می شود یا دستوری به او داده می شود . به او |
----------- |
اجازه می دهند که برود یا به جایی فرستاده شود . |
|
10. جوینده «قهرمان» می پذیرد یا تصمیم می گیرد که عمل متقابل انجام دهد. |
----------- |
11. قهرمان خانه را ترک می کند. |
----------- |
12. قهرمان مورد آزمایش قرار می گیرد، مورد سوال قرار می گیرد ، مورد حمله قرار می گیرد و... که راه را برای در اختیار گرفتن عاملی جادویی یا یک یاری دهنده هموار می سازد. |
دختر ترسا شیخ را مورد آزمون قرار می دهد و شرط وصال را انجام دادن چهار کار قرار می دهد: سجده بر بت، قرآن سوزاندن، خمر نوشیدن و دست از ایمان شستن. |
13. قهرمان در برابر اعمال اهدا کننده آتی عکس العمل نشان می دهد. |
----------- |
14. قهرمان طلب استفاده از عامل جادویی «ماورایی» را می کند. |
----------- |
15. قهرمان به طرف شی مورد جستجو فرستاده یا راهنمایی می شود. |
|
16. قهرمان و آدم شرور در مقابله ی روبه رو قرار میگیرند . |
شیخ و دختر در مقابل یکدیگر قرار میگیرند. |
17. به قهرمان نسبت بدنامی زده می شود. |
مریدان شیخ را از دست رفته میدانند و میگویند شیخ از دست رفته است. |
18. آدم شرور شکست می خورد. |
دختر ترسا با دیدن خواب متحول میشود. |
19. مصیبت یا فقدان اولیه حل می شود. |
خواب شیخ تعبیر میشود و شیخ به معنای خوابش میرسد. |
20. قهرمان باز میگردد. |
شیخ به اسلام بازمیگردد. |
21. قهرمان دنبال میشود. |
----------- |
22. نجات قهرمان از تعقیب. |
----------- |
23. قهرمان بدون اینکه قدر دانی شود به خانه یا کشور دیگری می رود. |
شیخ به همراه مریدان به دیار خود بازمیگردند. |
24. قهرمانی دروغین ادعای جعلی می کند. |
----------- |
25. ماموریتی سخت به قهرمان محول می شود. |
----------- |
26. ماموریت انجام می شود. |
----------- |
|
|
27. قهرمان مورد قدردانی قرار می گیرد «شناخته می شود». |
مریدان متوجه میشوند که دختر نیز متحول شده و به دنبال شیخ میگردد. |
28. قهرمان دروغین یا آدم شرور افشا می شود. |
----------- |
29. قهرمان ظاهری نو به خود می گیرد. |
شیخ پس از تحول زنار از خود بر میکند و خرقه میپوشد. |
30. آدم شرور تنبیه می شود. |
----------- |
31. قهرمان ازدواج می کند و بر تخت می نشیند . |
----------- |
ذکر هفت شخصیت داستان شیخ صنعان بر اساس نظریه ی ولادیمیرپروپ
هفت شخصیت ولادیمیر پروپ |
هفت شخصیت داستان شیخ صنعان |
1- آدم شرور |
دختر ترسا |
2- اهدا کننده یا تآمین کننده |
مریدان و مرید خاص و دختر ترسا |
3- قهرمان |
شیخ صنعان |
4- فرستنده یا گسیل کننده |
دختر ترسا |
5- یاری دهنده |
مرید خاص شیخ و پیامبر(ص) |
6- پرنسس و پدرش |
دختر ترسا |
7- قهرمان دروغین |
دختر ترسا |
ذکر شش شخصیت داستان شیخ صنعان براساس نظریه گریماس
شش شخصیت گریماس |
شش شخصیت داستان شیخ صنعان |
1- فاعل |
شیخ صنعان |
2- مفعول یا هدف |
پیگیری خوابش(عاشق شدن) |
3- فرستنده |
دختر ترسا (پیگیری خواب) |
4- گیرنده |
شیخ صنعان |
5- یاری دهنده |
مرید خاص و پیامبر(ص) |
6- بازدارنده |
دختر ترسا |
روایت شناسی داستان شیخ صنعان براساس نظریه گریماس
- قراردادی – پیمانی: قرار داد بین شیخ و وجدانش- مبنی بر پیگیری خوابش/ قرارداد بین شیخ و دختر ترسا- مبنی بر دست از ایمان شستن شیخ.
- اجرایی: شیخ بر بت سجده میکند، شراب مینوشد، قران میسوزاند و دست از ایمان میشوید و به یاری پیامبر(ص)
- انفصالی: شیخ از مکه به روم و از روم به مکه بر گردد. مریدان از مکه به روم، از روم به مکه، و دوباره از مکه به روم میروند.
تبدیل موقیعت دراماتیک به ساختار دراماتیک
- ·آیا شخصیت اصلی می تواند مسئله پیش آمده را حل کند؟
آیا شیخ میتواند به تعبیر خوابش پی ببرد؟
1. مخاطب باید با شخصیت اصلی در طی روند داستان حتی المقدور به آخرین مرحله از مراحل همذات پنداری برسد: مخاطب در ابتدای داستان با شیخ همراه میشود و منتظر آن است که تصمیم شیخ چیست و به روم میرود یا خیر؟ از طرفی نیز به دلیل آشفته شدن زندگی شیخ و خارج شدن از سامان اولیه نگران وشعیت شیخ است.
2. مسئله اصلی باید در ساختار شاه پیرنگ با پیش آمدنش تعادل بیرونی زندگی شخصیت اصلی را برهم زند: خواب شیخ وضعیت زندگی او را به هم زده است. از سویی جمعی از جوانان برای تزکیه نفس نزد او آمده اند اما آشفتگی ذهنی شیخ ایشان را نیز در این راه دچار تردید کرده است.
3. مسئله اصلی بهتر است با پیش آمدنش تعادل درونی زندگی شخصیت اصلی را بر هم زند که این همان عامل بروز کشمکش درونی است: خواب دیدن آن هم چندین شب پیوسته، تعادل درونی شخصیت را به هم میزند و او را آشفته و سرگردان نموده است و باعث شده دائماً با خود تإمل کند. در ادامه عاشق شدن شیخ و ماندن بر سر دو راهی کفر یا ایمان، اوج کشمکش درونی او را به تصویر می کشد.
4. اگر در ساختار شاه پیرنگ مسئله اصلی ظرفیت ایجاد کشمکش درونی را نداشته باشد با طراحی یک قصه فرعی این ظرفیت را ایجاد کرد: مسئله اصلی تا حدی ظرقیت ایجاد کشمکش درونی را دارد اما میتوان با طرح آمدن عده ای از جوانان نزد شیخ برای تزکیه روح که جوان شوریده عاشق پیشه ای نیز در بین ایشان است، کشمکش درونی شیخ را بالاتر میبرد. جوانان با دیدن حالات شیخ کم کم از اطراف او پراکنده میشوند و مریدان نیز به شیخ بی اعتماد شده و نسبت بد به او میزنند. از طرفی باید در حالات شیخ کاشتهایی گذاشت که شیخ به راحتی تسلیم دختر نمیشود.
5. مسئله باید منحصراً مسئله شخصیت اصلی باشد و یا در همان روند ابتدایی مسئله او شود: خواب دیدن و از طرفی عاشق شدن به دختر ترسا تنها منحصر به شیخ صنعان است.
6. حل مسئله باید قهراً و یا اختیاراً توسط شخصیت اصلی صورت پذیرد: حل مسئله توسط شخص شیخ صنعان باید انجام پذیرد. انتخاب فقط با شخص اوست.
7. مسئله پیش آمده باید در وحله اول راه حلش غیرممکن باشد: انجتام دادن کارهای دختر در وهله اول سخت و سنگین است. هیچکس حتی خود شیخ باور نمیکند شیخ کافر شود، شراب نوشد، به بت سجده کند و قرآن بسوزاند.
8. اگر مسئله حل نشود باید بحرانی حاد و حیاتی برای شخصیت اصلی پیش آید: شیخ با خوابش آشفته شده، مریدانش را کم کم از دست داده است و عاشقی او را آشفته و سرگردان دیار غربت نموده است.
9. باید موانع بسیار حاد و جدی برای شخصیت اصلی در راه حل مسئله وجود داشته باشد: موانع حاد و جدی هستند (مانع: بیرون رفتن شیخ از دینش بسیار حاد و حیاتی است.)
10. شخص و مسئله باید برای مخاطب باور پذیری داشته باشد: آشفتگی روانی شیخ بعد از دیدن خواب های پیوسته و سپس عاشق شدن او برای مخاطب باور پذیر است و باعث میشود تا مخاطب تا پایان داستان با وی همذات پنداری کند.
مکان داستان
مکان هایی که در این داستان از آن نام برده شده:
- روم
- کعبه
- منظر عالی
- دیر مغان
نکته قابل توجه آن است معمولاً در داستان های عرفانی، مکان، حتی اگر نام مکانی در خارج باشد به صورت سمبلیک به کار رفته است و منظور از آن، همان مکان در خارج نیست و از لحاظ تاریخی و واقعی نمی توان حادثه را در مکان هایی یافت که به همان نام در خارج وجود دارد. این مکانها معمولاً جاهایی است که در چارچوب این قصه، معنا و مفهومی خاص دارد و جای قرار گرفتن آن ها در عالم قصه با آنچه در خارج وجود دارد لزوماً نباید یکی باشد. برای مثال کعبه نماد و سمبل مکان خداپرستان و روم، سمبل کافران و ترسایان در نظر کرفته شده است.
زمان داستان
زمان در داستانهای کلاسیک فارسی، زمانی است که با ساختار داستان به پیش می رود.
ساختار داستان های عطّار و از جمله داستان شیخ صنعان چون دیگر داستان ها در ادبیات کلاسیک، دارای توالی زمانی طبیعی است و به گونه ای پیش می رود که در امتداد زمان، هر شخصیت یا واقعه ای در روال طبیعی خود در طرح داستان حضــور می یابد.
سیر حوادث زمانی داستان
- شیخ خواب می بیند
- بعد به راه می افتد
- بعد به روم می رسد
- در روم عاشق می شود
- بعد آزمایش می شود
- مریدان برای او دعا می کنند
- شیخ توبه می کند
- شیخ و مریدان برمی گردند
- دختر خواب می بیند
- بعد دختر به دنبال شیخ می رود
- دختر اسلام می آورد
- سپس می میرد.
حرکت های داستان
مقصود از حرکت در داستان، هرگونه جستجو و تحولی است که قهرمانان اصلی در طی داستان دارند.
این حرکت ها:
1. با یک انگیزه (احساس نیاز، کمبود یا آرزوی رسیدن به چیزی) آغاز می شود.
2. با جستجوی مطلوب ادامه پیدا میکند.
3. با رسیدن قهرمان به مطلوب یا دست کشیدن او از هدفش به پایان می رسد .
در داستان شیخ صنعان هم قهرمان داستان در پی احساس نیازی که با دیدن خواب در وجود خویش احساس می کند به جستجو می پردازد و پس از گذراندن مراحلی به معنی خواب خویش می رسد که گذشتن از زهد و رسیدن به عرفان و شناخت عاشقانة خداوند است.
حرکت های داستان شیخ صنعان
حرکت اصلی در این داستان، سفر شیخ:
کعبه به روم
حرکت دختر ترساست:
روم به کعبه
حرکت مریدان:
کعبه به روم
کعبه به روم
ساختار داستان شیخ صنعان در یک نگاه:
- مایة زمینه ساز داستان: آرزوی وصول به مطلوب
- موضوع آرزو: چیزی بسیار دور از دسترس، مادی یا معنوی
- شخصیت ها: دو نفر: قهرمان یا طالب آرزو، راهنمای قهرمان
- حادثه: مکالمة شخصیت ها؛ سفر قهرمان(تنها یا با راهنما)
- نتیجه: دست کشیدن قهرمان از آرزو و یا رسیدن قهرمان به آرزو
سخن پایانی
ریخت شناسی هر اثر، یعنی تجزیة آن به سازه های تشکیل دهندة آن و بررسی ارتباط این سازه ها با کل اثر.
ما داستان شیخ صنعان را به عنوان یک داستان عرفانی با مشخصه های خاص خود مورد تجزیه و تحلیل قرار داریم و حرکت ها ، خویشکاری ها و انگیزه ها و سایر مسائل پیرامون قهرمانان آن را بررسی کردیم.
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم... |